اخبار

اینترنت ایران از نقطه بدون بازگشت «V1» عبور کرده است

یک هواپیما را در نظر بگیرید که آماده پرواز است و ابتدای باند مستقر می‌شود. خلبان اهرم رانش (Thrust Lever) را جلو می‌برد و هواپیما شروع به حرکت می‌کند. سرعت زیاد می‌شود و هواپیما روی زمین به نقطه «V1» می‌رسد. رسیدن به V1 به‌معنای تعهد همه‌جانبه خلبان به پرواز حتی درصورت ازدست‌دادن یکی از موتورهایش است؛ چون از «نقطه بدون بازگشت» (PNR) عبور کرده و نمی‌تواند تیک‌آف را لغو کند. به کلام ساده‌تر، پس از رسیدن به V1، سرعت هواپیما روی زمین به حدی بالا می‌رود که قادر نیست در مسیر باقی‌مانده از باند فرودگاه توقف کند و درصورت لغو تیک‌آف، احتمال خروج از باند، آسیب به هواپیما یا حتی انفجار آن بسیار بالاست. این شرایط شباهتی جدی با وضعیت فعلی «اینترنت» در ایران دارد. اینترنت ایران از V1 عبور کرده است و خلبان این پرواز کسی نیست جز وزیر ارتباطات.

اینترنت ایران و اکوسیستم استارتاپی، نوآوری، فناوری یا هر نامی که روی آن بگذاریم، مدتی پیش به نقطه V1 رسید. رسیدن به این نقطه وابسته به یک اتفاق مهم بود: در سال ۱۳۹۳ در اتفاقی تاریخی، شبکه 3G و 4G پس از سال‌ها تأخیر بالاخره روی موبایل میلیون‌ها کاربر ایرانی قابل استفاده شد. شرکت‌ و استارتاپ‌های مختلفی به‌سرعت تأسیس شدند یا رشد کردند که تا قبل از آن یا وجود نداشتند یا کند حرکت می‌کردند. اسنپ و گروهش همان سال شکل گرفت. دیجی‌کالا در آن سال‌ها اوج گرفت.

چند سال بعد، زندگی ما تغییر کرده بود. همه ما عادت کردیم اینترنتی خرید کنیم. اینترنتی تاکسی بگیریم. اینترنتی غذا بخریم. روی موبایل خود با اینترنت از مسیریاب استفاده کنیم و ترافیک لحظه‌ای را پایش کنیم. با تأسیس شرکت‌های بزرگ و کوچک که از طریق اینترنت به مردم خدمت دادند و نیز رشد سرسام‌آور شبکه‌های اجتماعی، در مدت‌زمانی کمتر از یک دهه، سبک زندگی مردم به‌معنای واقعی کلمه تغییر کرد. دیگر برای کسی زندگی‌کردن بدون این خدمات قابل تصور نبود. به نظر من، اینترنت ایران دقیقاً اینجا به سرعت V1 رسید و از نقطه بدون بازگشت خود عبور کرد؛ زمانی که تعداد مشترک‌های اینترنت در ایران به‌سرعت از ۶۰ میلیون کاربر گذشت.

اما حدود یک سال است که کسی دل خوشی از اینترنت ایران ندارد. اینترنت در کشور ما، در ماه‌های گذشته روزهای تاریکی را سپری کرده است و اکنون در شرایط حساس و شکننده‌ای قرار دارد، چون میلیون‌ها کاربر در ایران چه در قالب کسب‌وکار و چه در قامت کاربر عادی و مصرف‌کننده، با تمام وجود به آن نیاز دارند؛ چون به بودنش عادت کرده‌اند. در ماه‌های گذشته نیز آنچه بر کسب‌وکارها گذشته است و تعداد بسیار بالایی از افرادی که در صنعت فناوری تعدیل شده‌اند، بیش‌ازحد نگران‌کننده است. واقعیت این است که دیوار انتهای فرودگاه درحال دیده‌شدن است و خلبان باید سریع‌تر تصمیمی منطقی بگیرد.

در ماه‌های گذشته تقریباً تمام پلتفرم‌های خارجی ارتباطی و شبکه‌های اجتماعی که سطحی نسبتاً بالایی از کاربر داشته‌اند، فیلتر شده‌اند. جمله تکراری است، اما کمی بیشتر به آن فکر کنید: تقریباً هیچ شبکه اجتماعی پرطرفداری روی اینترنت ایران در دسترس نیست. وزیر ارتباطات بارها در این رابطه گفته است که مسئولیتی در قبال فیلترینگ ندارد؛ اما او در این مدت بارها تلاش کرده است تا پلتفرم‌های ایرانی را جایگزین فیلترشده‌ها معرفی کند. گواه این تلاش، انتشار مکرر تعداد کاربران پیام‌رسان‌های ایرانی است و اینکه در سال‌های اخیر و مخصوصاً در ماه‌های گذشته اعلام شده که وزارت ارتباطات تمام‌قد پشت آن‌ها خواهد ایستاد.

واقعیت این است که تنها نگرانی وزیر ارتباطات از کارکرد صحیح پیام‌رسان‌هایی که پس از سال‌ها هنوز تا حدی نوپا هستند، نگران‌کننده است. زارع‌پور به‌جای آنکه نگران رشد کلی صنعت فناوری و دل‌واپس بسته‌شدن پنجره‌های زمانی فناوری در کشور باشد، بیشتر نگران وجود‌نداشتن اختلال، نه در شبکه اینترنت، بلکه در پیام‌رسان‌هاست. حتی در اختلال اردیبهشت‌ماه پیام‌رسان‌ها، شخصاً به دیتاسنتر شرکت ارتباطات زیرساخت مراجعه کرد تا به شکل حضوری از آخرین وضعیت مشکلات پیش‌آمده آگاه شود.

معادلاتی که خلبان نمی‌بیند

اما در این معادله و تغییر فضای موردعلاقه وزیر ارتباطات نکاتی وجود دارد که یا او ندیده است یا به سادگی مسئله‌ او نیست. مثال‌های ساده و زیادی وجود دارد: بازرگانی که نمی‌تواند به شریک یا مشتری خارجی‌اش بگوید برای ارتباط با من اپلیکیشن ایرانی نصب کن، چون اساساً برخی از این نمونه‌ها شماره‌ای جز ایران را نمی‌پذیرند؛ هواداری که می‌خواهد فوتبالیست موردعلاقه‌اش را در اینستاگرام و توییتر دنبال کند؛ فرزندی که می‌خواهد از خارج ایران با والدینش در ایران تصویری صحبت کند؛ فروشنده‌ای که در اینستاگرام فروش داشت و بعد دست‌فروش شد؛ بسته‌شدن همه‌جانبه مسیرهای بازاریابی برای شرکت‌هایی که می‌خواهند پیام خود را به کاربران منتقل کنند. (احتمالاً برای شما هم این سؤال پیش آمد که چرا به‌یک‌باره حجم پیامک‌های تبلیغاتی تا این حد افزایش پیدا کرد؛ مخصوصاً در روزهای پایانی اسفندماه؛ چون برگشته‌ایم به روش‌های بازاریابی ۱۰ سال پیش.)

به‌نظر می‌رسد وزیر ارتباطات در ماه‌های اخیر می‌توانست نقشی تعیین‌کننده‌تر بازی کند؛ اما در بسیاری از موارد مربوط به محدودیت‌ها توضیح داده که تصمیم‌گیرنده نیست. به همین دلیل است که وقتی عملکرد دو سال اخیر زارع‌پور را بررسی می‌کنیم، تا حدی این‌طور به‌نظر می‌رسد که او تا اینجا بیشتر «وزیر پیام‌رسان‌های داخلی» بوده است.

البته حمایت از یک شرکت تکنولوژی‌محور درصورت محدود‌نشدن حق انتخاب مردم، اشتباه نیست. اما به‌نظر می‌رسد تمام دغدغه وزیر ارتباطات در پرچالش‌ترین ماه‌های تاریخ اینترنت ایران، موضوع پیام‌رسان‌ها بوده است؛ شرکت‌هایی که به گفته فعالین صنعت، بعضاً بودجه‌های قابل‌توجهی را در گذشته صرف آزمایش و قلق‌گیری کرده‌اند.

واقعیت این است که نیاز کاربران ایرانی در اینترنت صرفاً «پیام‌رسانی» نیست. اینترنت هم صرفاً پیام‌رسان نیست. همین پیام‌رسان‌ها نیز در کنار هزاران شرکت فناوری دیگر در ایران برای توسعه محصول خود به اینترنت فیلتر/تحریم‌نشده‌ نیاز دارند تا بتوانند محصول خود را به‌روز نگه دارند و کسب‌وکارشان را توسعه دهند. همان‌طور که میلیون‌ها کاربر اینترنت در ایران نیاز دارند اطلاعات موردنظرشان را از سراسر جهان بگیرند، جدیدترین نوآوری‌ها را ببینند و مهارت‌های تازه‌ای را از طریق پلتفرم‌های رایگانی مثل یوتوب فرا بگیرند یا حتی صرفاً با دیدن برنامه‌های موردعلاقه خود سرگرم شوند.

شرایط بحرانی است و وزیر ارتباطات زمان زیادی برای تصمیم‌گیری و ایفای نقش ندارد. در این زمان محدود بهتر است به‌جای اصرار بر تصمیم‌گیر نبودن خود، جایگاه یک وزیر را پیدا کند؛ کسی که می‌تواند بلند‌تر از هر شخص دیگری در مهم‌ترین جلسات مربوط به اینترنت، توضیح دهد که محدودیت‌ها و روش فعلی فیلترینگ چگونه ضربه مستقیم به اقتصاد، توسعه و از همه مهم‌تر امنیت مردم است. بگوید وضعیت آلودگی موبایل شهروندان ایرانی با سیاست‌های فعلی فیلترینگ چیست. بگوید اینترنت یک کالای لوکس نیست که عده‌ای از آن برخوردار باشند و عده‌ای نباشند. بگوید اینترنت با کیفیت و بدون اختلال یکی از بدیهیات جهان امروز است. از اینترنتی بگوید که در زمان تحصیل در استرالیا تجربه کرده است.

اما وقتی وزیر ارتباطات با این مسائل مواجه می‌شود، راه‌حل را صرفاً در توسعه فیبر نوری می‌بیند. درصورتی‌که پروژه فیبر در کنار ارزش مهمی که ایجاد می‌کند، قرار نیست خواست جامعه را نمایندگی کند و محدودیت‌های اینترنتی را نیز از بین ببرد. قرار است همان اینترنت محدود را با سرعت بیشتری و البته قیمت بالاتری به دست مردم برساند. اکنون نیز درباره استقبال از فیبر نوری با محدودیت‌های فعلی، به‌درستی شک‌وتردیدهایی جدی وجود دارد.

همه اتفاقات دو سال اخیر در حوزه حکمرانی فضای مجازی، از تلاش برای تصویب طرح صیانت گرفته تا محدودیت گسترده اینترنت در ماه‌های اخیر، فقط و فقط یک دستاورد داشته است: ناامیدی و عصبانیت جمعی. کافی است‌ آمارهای رسمی و غیررسمی از مهاجرت را بررسی کنید و تعدیل‌های گسترده و تعطیلی کسب‌وکارهای مرتبط در ماه‌های اخیر را ببینید؛ اتفاقاتی که دلیل آن‌ها چیزی جز ترکیب محدودیت‌های اینترنتی و مشکلات اقتصادی نبوده است. وقتش رسیده وزیر ارتباطات شرایط مردم از هدررفت ساعت‌ها زمانشان به‌خاطر سختی دسترسی به یک پلتفرم اجتماعی که با سبک زندگی و استانداردهای آن‌ها یک پلتفرم کاملاً عادی است، درک کند.

آقای وزیر، باند پرواز این فرودگاه درحال به پایان رسیدن است. شما زمانی برای ترمز‌کردن و ایستادن ندارید. دیوار انتهای فرودگاه از همیشه به شما (و البته ما) نزدیک‌تر است و همین حالا هم برای تصمیم‌گیری دیر شده.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *